نام یکی از خویشان افراسیاب که در کشتن سیاوش سعی بسیار کرد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از شرفنامۀ منیری) (از انجمن آرا) : دگر سرکشی بود نامش دمور که همتا نبودش به توران به زور. فردوسی
هلاک گردیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). هلاک شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) ، هلاک کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). ناپدید شدن جای و مکان، بی دستوری درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دموق. بی دستوری در سرای کسی شدن. (تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی) (از غیاث) (از اقرب الموارد) ، به بدی ناگاه درآمدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، حمله کردن. (ناظم الاطباء) ، سر در جامه کشیدن. (المصادر زوزنی)