جدول جو
جدول جو

معنی دمدمه دادن

دمدمه دادن((~. دَ))
افسون خواندن، سحر کردن
تصویری از دمدمه دادن
تصویر دمدمه دادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دمدمه دادن

درده دادن

درده دادن
نمودن چیزی را از مال و سعادت خود به دیگری تا او را اندوهگن سازد. نمودن سعادت خویش برای ایجاد غبطه و حسد در دیگران. غنا یا سعادت خویش را به دیگری نمودن برانگیختن حسد او را. نمودن که من دارم و تو نداری بقصد آزار. تحریک کردن حسد کسی را با نمودن تنعم خود بدو. (یادداشت مرحوم دهخدا). تحسیر. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا