معنی دم بخت
- دم بخت((دَ مِ بَ))
- دختری که زمان شوهر کردنش فرا رسیده
واژههای مرتبط با دم بخت
دم بخت
- دم بخت
- دختری که به سن بلوغ رسیده و موقع شوهر کردن او باشد
دم بخت
- دم بخت
- ویژگی دربارۀ دختری که به سن بلوغ رسیده و آمادۀ شوهر کردن باشد
دم پخت
- دم پخت
- خوراکی مانند پلو و آن چنانست که برنج را میپزند ولی آبکش نکنند و گاه بدان عدس لوبیا ماش افزایند دم پخت دم پختی
کم بخت
- کم بخت
- بدبخت مدبر بی دولت
دم پخت
- دم پخت
- برنجی که آبکشی نشده باشد و گاه به آن عدس، لوبیا، ماش یا باقلا بیفزایند، دمپختک
دم پخت
- دم پخت
- نوعی خوراک مانند پلو که برنج را می پزند اما در صافی نمی ریزند و آبکش نمی کنند و پس از برچیده شدن آب آن دمکش رویش می گذارند و گاهی ماش یا عدس یا لوبیا نیز در آن می ریزند
دژم بخت
- دژم بخت
- بدبخت. نگون بخت:
دژم بخت آن کز تو جوید نبرد
ز بخت و ز تخت اندرآید بگرد.
فردوسی
دم پخت
- دم پخت
- برنج دم پختک کته
دم بوت
- دم بوت
- بی دم، دم کنده