معنی دکش - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دکش
دکش
- دکش
- در اصطلاح عامیانه، شخص سست و بلندقد. (از فرهنگ فارسی معین). دیلم. دیلاق
لغت نامه دهخدا
دکش
- دکش
- فرو کن، سیلی بزن، بکش، مبادله، تعویض، عوش کردن، دعوا و درگیری، نقاشی کن
فرهنگ گویش مازندرانی
دمکش
- دمکش
- آوازه خوانی که پس از آواز دیگر آواز خواند تا او نفسی تازه کند، آوازه خوان (مطلقا)، تشکچه ای که پس از دم کردن برنج بر روی دیگ نهند
فرهنگ لغت هوشیار