جدول جو
جدول جو

معنی دک زده

دک زده((دَ زَ دِ))
کسی که ریش و سبیل و مژه و ابرو را تراشیده باشد، چار ضرب زده
تصویری از دک زده
تصویر دک زده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دک زده

دک زده

دک زده
کسی که ریش سبیل و مژه و ابرو را تراشیده باشد چار ضرب زده
دک زده
فرهنگ لغت هوشیار

دک زده

دک زده
شخصی را گویند که چارضرب زده باشد و یعنی ریش و بروت و مژه و ابرو را در هم تراشیده باشد. (برهان) (آنندراج). و در اینصورت زدن به معنی دور کردن و بریدن خواهد بود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

لک زده

لک زده
برنگ دیگر درآمده میوه بر اثر رسیدن و پخته شدن و یا فساد
لک زده
فرهنگ لغت هوشیار

دک زدن

دک زدن
چهارضرب زدن، یعنی ستردن موی ریش و بروت و ابرو و مژه. و اینجا زدن معنی بریدن دارد یا چنانکه در ریش معمول است بسیار کوتاه کردن است اما نه چنانکه در تراشیدن. رجوع به دک زده شود
لغت نامه دهخدا

دک زدن

دک زدن
لرزیدن بدن خواه از سرما یا خوف یا در طلب چیزی. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). دک ِدِک لرزیدن
لغت نامه دهخدا

دل زده

دل زده
زده دل. بی میل پس از متمایل بودن:
منم که دل زده از چیدن گل بوسم
لب گزیده تراود ز باغ افسوسم.
طالب آملی (از آنندراج).
- دل زده شدن از چیزی، بی میل گشتن بدان. سر خوردن از آن:
پیش از این بود نگاه تو به یکدل محتاج
این زمان دل زده زین جنس فراوان شده ای.
صائب (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا

دم زده

دم زده
لب زده. که لب بدان زده باشند. که نفس بدان دمیده باشد: دم زدۀ سگ، که لب بر آن زده باشد. با دهان آلوده کرده باشد. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به دم زدن شود
لغت نامه دهخدا