جدول جو
جدول جو

معنی دق و لق

دق و لق((دَ قُّ لَ قُ))
خشک و خالی، بی آب و علف، بی موی، دغ، لغ، دک، لک
تصویری از دق و لق
تصویر دق و لق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دق و لق

تق و لق

تق و لق
هر چیزی که از کار افتاده و نظم و ترتیب آن به هم خورده باشد، ویژگی ماشینی که پیچ ومهره اش از هم دررفته باشد
تق و لق
فرهنگ فارسی عمید

تق و لق

تق و لق
در تداول عامه، کاسد. بی مشتری. بی رونق: بازاری تق و لق، بازاری کاسد. دکانی تق و لق، دکانی بی کالا و مشتری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

شق و رق

شق و رق
چوبسان راست و خشک صاف و هموار و سخت مانند کاغذ آهار دار، کسی که راست و مستقیم راه رود. یا شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

لق و دق

لق و دق
نادرست نویسی لغ و دغ پارسی است زمین سخت و بی گیاه زمین هموار و سخت که فاقد درخت و گیاه باشد
فرهنگ لغت هوشیار

لق و پق

لق و پق
نادرست نویسی لغو پغ پارسی است چیزی که در جای خود جنبان باشد نا استوار که در جای خود بجنبد: پیچ و مهره لق. یا تخم مرغ لق. تخم مرغ فاسد شده وگندیده. یا لق و لق. نااستوار و سست
فرهنگ لغت هوشیار