معنی دفاین
- دفاین((دَ یِ))
- جدفینه، اندوخته ها، گنجینه ها
واژههای مرتبط با دفاین
دفاین
- دفاین
- جمع دفینه، مالهای مدفون
دفاین
- دفاین
- دفینه ها، پنهان ها، پولها یا چیزهای دیگری که زیر خاک پنهان کرده باشند، گنج ها، جمعِ واژۀ دفینه
دفاین
- دفاین
- دفائن. جَمعِ واژۀ دفینه. مالهای مدفون. (از آنندراج). اندوخته ها. گنجینه ها. رجوع به دفینه و دفائن شود: پادشاهان دفاین جهان و خزاین عالم بر اهل شمشیر صرف کردند... (ترجمه تاریخ یمینی ص 7). قابوس به قلعه ای از قلاع خویش رفت و به خزاین و دفاین آن جایگاه مستظهر شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 44). شکنجه بر کعبش نهادند تا ودایع و ذخایرو دفاین بدست بازداد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 344)
دفتین
- دفتین
- آلتی فلزی که دارای دسته ایست شبیه شانه که نساجان هنگام بافتن پارچه آنرا در دست گیرند و لای تارها زنند تا آنچه بافته شده بهم پیوسته و محکم گردد دفتین دفه
دفائن
- دفائن
- جمع دفینه
سفاین
- سفاین
- جمع سفینه. کشتی ها، دفاتر بیاضها
دفتین
- دفتین
- دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفه، بفتری، بف
سفاین
- سفاین
- جمع سفینه، کشتی ها، دفاتر
سفاین
- سفاین
- سفینه ها، کشتی ها، کتبی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد، جُنگ ها، جمعِ واژۀ سفینه
