معنی دستی دستی - فرهنگ فارسی معین
معنی دستی دستی
- دستی دستی((~. دَ))
- عبث، بیهوده، عامداً، قاصداً
تصویر دستی دستی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دستی دستی
دستی دستی
- دستی دستی
- عامداً. عمداً. بعمد. قاصداً. قصداً. بقصد. عالماً. به ارادۀ خود. بی اجبار. دستی. و رجوع به دستی شود
لغت نامه دهخدا