معنی دستگره دستگره((دَ گِ)) قریه، زمین ناهموار، زمین و ملک زراعتی، بنایی مانند کوشک که گرد آن خانه ها باشد، دسکره، دستجرد تصویر دستگره فرهنگ فارسی معین
دستگیره دستگیره آلتی از چوب یا فلز یا از شیشه که برای گشودن و بستن در بر در نصب کنند، دستگیره خطر در قطار فرهنگ لغت هوشیار
دستگاه دستگاه فر و جلال و شکوه و دبدبه، شوکت و دولت، سامان و ثروت، کارگاه و تمام آلات و ادواتی که برای انجام کاری فراهم آورده باشند فرهنگ لغت هوشیار
دستگرد دستگرد قریه، زمین و ملک زراعتی، دسکره، بنایی کوشک مانند که بر گرد خانه ها باشد فرهنگ فارسی عمید
دستگیره دستگیره آلتی که پشت در نصب کنند و برای باز کردن و بستن در، آن را به دست گیرند، تکه ای پارچه که در آشپزخانه به دست گیرند و با آن ظرف غذا را از روی اجاق برمی دارند فرهنگ فارسی معین
دستگرد دستگرد قریه، زمین ناهموار، زمین و ملک زراعتی، بنایی مانند کوشک که گرد آن خانه ها باشد، دستگره، دسکره، دستجرد فرهنگ فارسی معین