جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دست باز

دست باز

دست باز
گشاده دست، باسخاوت، بخشنده، کسی که هرچه دارد خرج کند یا به دیگران ببخشد، دست ودل باز
دست باز
فرهنگ فارسی عمید

دست باف

دست باف
پارچه ای که با دست بافند، آنچه که با دست انجام دهند دست ورز، نساجی که پارچه را با دست بافد
فرهنگ لغت هوشیار

دست بازی

دست بازی
شوخی انبساط ملاعبت، (شطرنج) بهر مهره که دست بگذارند بدان بازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

دست ساز

دست ساز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مِثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
دست ساز
فرهنگ فارسی عمید

دست باف

دست باف
ویژگی پارچه ای که با دست بافته شده باشد، بافنده ای که پارچه را با دست ببافد
دست باف
فرهنگ فارسی عمید