جدول جو
جدول جو

معنی دست انداختن

دست انداختن((~. اَ تَ))
ریشخند کردن، به تمسخر گرفتن
تصویری از دست انداختن
تصویر دست انداختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دست انداختن

دست انداختن

دست انداختن
مسخره کردن ریشخند کردن ملعبه قرار دادن، شنا کردن سباحت
دست انداختن
فرهنگ لغت هوشیار

دست انداختن

دست انداختن
دست به چیزی دراز کردن، به تندی و چابکی دست به سوی کسی یا چیزی بردن برای گرفتن آن، دست اندازی کردن
کنایه از مسخره کردن، ریشخند کردن
دست انداختن
فرهنگ فارسی عمید