جدول جو
جدول جو

معنی دریبل

دریبل((دِ))
دریبلینگ، پیش بردن و عبور دادن توپ با ضربه های آهسته و در فاصله های کوتاه با استفاده از مهارت های شخصی از مقابل بازیکن تیم مقابل
تصویری از دریبل
تصویر دریبل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دریبل

دسیبل

دسیبل
دسیبل (decibel یا dB) یک واحد اندازه گیری لگاریتمی است که برای بیان نسبت دو مقدار، به ویژه شدت صدا یا قدرت سیگنال ها، استفاده می شود. این واحد اغلب در حوزه های صوت، الکترونیک، و مخابرات کاربرد دارد. در ادامه، توضیحاتی درباره دسیبل و کاربردهای آن ارائه می شود.
مفهوم دسیبل
دسیبل یک واحد اندازه گیری لگاریتمی است که نسبت دو مقدار را بیان می کند. به دلیل استفاده از مقیاس لگاریتمی، دسیبل ها می توانند به طور مؤثر تفاوت های بزرگی در قدرت و شدت را پوشش دهند. فرمول محاسبه دسیبل به شکل زیر است:
- برای توان (Power):
\[ dB = 10 \log_{10} \left( \frac{P_1}{P_0} \right) \]
- برای ولتاژ یا فشار صوتی (Voltage or Sound Pressure):
\[ dB = 20 \log_{10} \left( \frac{V_1}{V_0} \right) \]
در این فرمول ها، \(P_1\) و \(P_0\) نشان دهنده توان ها و \(V_1\) و \(V_0\) نشان دهنده ولتاژها یا فشارهای صوتی هستند.
کاربردهای دسیبل
1. اندازه گیری شدت صدا:
- دسیبل برای اندازه گیری شدت صوت در محیط های مختلف استفاده می شود. شدت صوت در دسیبل ها بیان می شود تا مقایسه و تحلیل ساده تر انجام شود.
2. الکترونیک و مخابرات:
- دسیبل برای اندازه گیری و مقایسه سطح سیگنال های الکترونیکی و قدرت انتقال در سیستم های مخابراتی به کار می رود.
3. آکوستیک و مهندسی صوت:
- در طراحی و تحلیل سیستم های صوتی، دسیبل برای ارزیابی سطح فشار صوت و کیفیت صدا به کار می رود.
مقیاس دسیبل در صوت
مقیاس دسیبل به طور گسترده ای در اندازه گیری سطح فشار صوت (SPL) استفاده می شود. سطح فشار صوت به صورت لگاریتمی نسبت به یک مقدار مرجع (معمولاً 20 میکروپاسکال، که حد شنوایی انسان است) بیان می شود:
\[ dB_{SPL} = 20 \log_{10} \left( \frac{P}{P_0} \right) \]
در این فرمول، \(P\) فشار صوتی اندازه گیری شده و \(P_0\) فشار صوتی مرجع است.
مثال های شدت صدا در دسیبل
- 0 dB SPL : آستانه شنوایی
- 30 dB SPL : نجوا یا صدای آرام
- 60 dB SPL : مکالمه معمولی
- 90 dB SPL : صدای ترافیک شلوغ
- 120 dB SPL : کنسرت موسیقی راک
- 140 dB SPL : آستانه درد
نتیجه گیری
دسیبل یک واحد اندازه گیری اساسی در مهندسی صوت، الکترونیک، و مخابرات است که به دلیل ماهیت لگاریتمی اش، قادر به پوشش تفاوت های وسیع در شدت و قدرت است. این واحد به متخصصان و مهندسان امکان می دهد تا با دقت و کارایی بیشتری صدا و سیگنال ها را ارزیابی و مدیریت کنند.
دسیبل
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

دریبی

دریبی
احمد بن عبدالله ، محدث است. (منتهی الارب). یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
لغت نامه دهخدا

دریب

دریب
ابن عیسی بن حسین خواجی، از امیران صبیا در یمن. متوفی 1003 هجری قمری رجوع به الاعلام زرکلی ج 3 ص 16 و العقیق الیمانی شود
لغت نامه دهخدا

ریبل

ریبل
زن پرگوشت به ناز و نعمت پرورده، ماده شتر فربه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دیبل

دیبل
دیبلان. قصبه ای است ببلاد هند. یقال له دیبلان. (منتهی الارب). یاقوت نویسد شهر مشهوری است بر ساحل دریای هند و در اقلیم دوم قرار دارد و آبهای لاهور و مولتان بدانجا منتهی می شوند و از آنجا بدریای نمک میریزند. در دائره المعارف اسلامی چنین آمده است دیبل یا دیول شهری است بندری و بازرگانی در سند که نام آن در تاریخ ساسانی آمده است و عرب درسال 164 هجری قمری در اولین حملۀ خود به هند در این منطقه پیروز شد و در سال 934 هجری قمری محمد بن القاسم آن را تصرف نمود. جغرافی نویسان اسلامی محل آن را نزدیک مصب رود مهران می نویسند و مقدسی گوید که مردم آنجابه زبان سندی و عربی سخن میگفتند و مورخان ایرانی هند تا زمان اورنگ زیب نام این شهر را متذکر شده اند ومورخان اروپائی تا قرن هفدهم میلادی از دیبل یاد میکرده اند. تعیین موقع اصلی دیبل در نتیجه تغییرات گوناگون رود سند بسیار دشوار است و اما اینکه بگوییم دیبل همان کراچی یا ’تته’ و یا بندر لاهور است نیز خالی از اشکال نیست اما ’هیگ’ معتقد است که دیبل همان ویرانه های ’ککلر’ واقع در جهت راست کانال بغار است. (ازدائره المعارف اسلامی). موقع این شهر ظاهراً در ساحل دریای عمان در سمت شمال غربی مصب رود خانه سند ترسیم است. (اطلس تاریخی ایران چ دانشگاه تهران). و رجوع به فارسنامۀ ابن بلخی ص 82، نزهه القلوب ص 219، 186، ماللهند بیرونی ص 64، 312، 3، 6 الجماهر ص 91، 48 شود
لغت نامه دهخدا