معنی درنگ کردن
درنگ کردن
((~. کَ دَ))
کندی کردن، دیر کردن
تصویر درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با درنگ کردن
درنگ کردن
درنگ کردن
دیر کردن، توقف کردن
فرهنگ فارسی عمید
درنگ کردن
درنگ کردن
Linger
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درنگ کردن
درنگ کردن
задерживаться
دیکشنری فارسی به روسی
درنگ کردن
درنگ کردن
verweilen
دیکشنری فارسی به آلمانی
درنگ کردن
درنگ کردن
затримуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درنگ کردن
درنگ کردن
zwlekać
دیکشنری فارسی به لهستانی
درنگ کردن
درنگ کردن
持续
دیکشنری فارسی به چینی
درنگ کردن
درنگ کردن
perdurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
درنگ کردن
درنگ کردن
indugiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی