جدول جو
جدول جو

معنی درکه

درکه((دَ رَ کِ))
ته، سرازیری، طبقه دوزخ، جمع درکات
تصویری از درکه
تصویر درکه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با درکه

درکه

درکه
اشکوب زیرین، اشکوب دوزخ زیرین زیر پایه، ته تک، فرود در تازی درکه زیر، پایه های پایه و درجه زبر پایه ته تک، نشیب سرازیری، طبقه پایین، طبقه دوزخ جمع درکات
فرهنگ لغت هوشیار

درکه

درکه
حلقۀ زه و وتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). حلقۀ زه کمان که در فُرضه افکنند. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دوالی که بدان زه کمان را پیوند کنند، پاره ای ازرسن و جز آن که بدان تنگ اسپ و شتر را اگر کوتاه باشد پیوند نمایند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

درکه

درکه
درکه. منزلت، هرگاه نزول آن در نظر گرفته شود و بادر نظر گرفتن صعود آن درجه خواهد بود. ج، دَرَکات. و درکات النار منازل اهل آتش و جهنم است، و گویند الجنه درجات و النار درکات. (از اقرب الموارد). پایۀ زیرین و طبقۀ دوزخ. (غیاث) (ناظم الاطباء) : بدانم که با این مشتی خاک لطف خداوندی چه فضلها کرده و از کدام درکه به کدام درجه رسانیده. (مرصاد العباد). لظی، درکه ای در دوزخ. (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا

درکه

درکه
دهی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. واقع در 9 تا 14 هزارگزی باختر کرمانشاه و 2 الی 5 هزارگزی شمال راه شوسۀ کرمانشاه به شاه آباد، با 740 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و قنوات. تابستان از راه شوسه اتومبیل می توان برد. این ده در شش محله بفاصله یک الی 3 هزار گز واقع است که نام آنها بقرار ذیل است: درکۀ غلامعلی، درکۀ چشمه سعید، درکۀ محمدعلی، درکۀ خلیفه قلی، درکۀ حسن خان، درکۀ ملاعلی کرم، و بترتیب سکنۀ آنها 120، 700، 150، 90، 110، 200 تن است و فقط درکۀ ملاعلی کرم باغ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
از: دَرَ، مخفف دره + که (ک َ / ک ِ) علامت تصغیر، و آن نام قریه ای است کوهستانی به شمال غربی تهران نزدیک اوین. (یادداشت مرحوم دهخدا). اسم دره ای است از کوه شمیران در بلوک شمیران تهران که قرای آن درکه و اوین و در جنوب آنها ونک است. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا