جدول جو
جدول جو

معنی درج

درج((دَ رْ))
گنجاندن و داخل کردن مطلبی در کتاب یا هر نوشته دیگر
تصویری از درج
تصویر درج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با درج

درج

درج
جعبۀ کوچکی که در آن جواهر و زینت آلات زنانه یا عطر و چیزهای خوش بو بگذارند، صندوقچه
درج
فرهنگ فارسی عمید

درج

درج
نگاشتن و داخل کردن مطلبی در کتاب یا روزنامه، در نوردیدن، پیچیدن چیزی در چیز دیگر، آنچه در آن چیزی نوشته شده، نامه، نوشته، طومار
درج
فرهنگ فارسی عمید

درج

درج
صندوقچه، جعبه ای کوچک برای نگهداری جواهر و زینت آلات و عطرها
درج
فرهنگ فارسی معین