معنی درج درج((دُ رْ)) صندوقچه، جعبه ای کوچک برای نگهداری جواهر و زینت آلات و عطرها تصویر درج فرهنگ فارسی معین
درج درج جعبۀ کوچکی که در آن جواهر و زینت آلات زنانه یا عطر و چیزهای خوش بو بگذارند، صندوقچه فرهنگ فارسی عمید
درج درج نگاشتن و داخل کردن مطلبی در کتاب یا روزنامه، در نوردیدن، پیچیدن چیزی در چیز دیگر، آنچه در آن چیزی نوشته شده، نامه، نوشته، طومار فرهنگ فارسی عمید