معنی دپو دپو((دِ پُ)) انبار اجناس، مخزن، محل تجمع وسایل و افراد یا نیروها برای انجام کاری، کارگاه تعمیر و توقف لکوموتیو و نگه داری تجهیزات و انباشت پارسنگ، آمادگاه (واژه فرهنگستان) تصویر دپو فرهنگ فارسی معین
داو داو قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند فرهنگ نامهای ایرانی
دیو دیو موجود خیالی و افسانه ای که هیکل او شبیه به انسان اما بسیار تنومند و زشت ومهیب است فرهنگ لغت هوشیار