جدول جو
جدول جو

معنی داوطلب

داوطلب((طَ لَ))
آن که به اراده خویش آماده شود که کاری را بر عهده گیرد
تصویری از داوطلب
تصویر داوطلب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با داوطلب

داوطلب

داوطلب
دادخواه، نامزد، خواستار، پیشی جوینده در امری بر دیگران، خواستار چیزی
فرهنگ لغت هوشیار

داوطلب

داوطلب
کسی که به میل و ارادۀ خود حاضر شود کاری را بر عهده بگیرد، داوخواه. داوطلبین غلط است
داوطلب
فرهنگ فارسی عمید