جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دانجه

دانجه

دانجه
دانچه. غله ای که بعربی عدس گویند. (برهان). عدس. نسک. مرجمک. مرجومک. دانژه
لغت نامه دهخدا

دانچه

دانچه
عَدَس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، اَنژِه، مِژو، نَسک، نَرَسک، نَرسنگ، مَرجو، مَرجُمَک، بُنوسُرخ
دانچه
فرهنگ فارسی عمید

خانجه

خانجه
نام قبرستانی است بهرات و گور امیرعبدالواحد بن مسلم و ابونصر بن ابی جعفر بن اسحاق الهروی به آنجاست. ابونصر از بزرگان صوفی بوده و بنابر قول جامی در نفحات الانس وی بخدمت سیصد پیر رسیده و مدتها در مکه و مدینه و بیت المقدس بعبادت و ریاضت گذران کرده وعمر او بوقت مرگ 124 سال بوده است. (از حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 317). رجوع به خانچه باد شود
لغت نامه دهخدا

داجنه

داجنه
تأنیث داجن، باران نیکوبارندۀ بلافصل. (منتهی الارب). باران پیوسته، گوسپند و کبوتر که اهلی باشد. کبوتر دست آموز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا