جدول جو
جدول جو

معنی دادنامه

دادنامه((مِ))
ورقه ای که حکم دادگاه را بر آن نوشته باشند
تصویری از دادنامه
تصویر دادنامه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دادنامه

دادنامه

دادنامه
ورقه ای که حکم دادگاه را بر آن نویسند حکم آماده ابلاغ ورقه حکمیه
دادنامه
فرهنگ لغت هوشیار

دادنامه

دادنامه
کاغذی که حکم دادگاه بر آن نوشته شده باشد، ورقۀ حکمیه
دادنامه
فرهنگ فارسی عمید

دادنامه

دادنامه
ورقۀ حکمیه. ورقۀ متضمن رأی یا حکم دادگاه
لغت نامه دهخدا

یادنامه

یادنامه
نامه و کتاب که به یاد کسی تدوین شود، کتابی که به افتخار کسی تالیف و منتشر شود
فرهنگ لغت هوشیار

یادنامه

یادنامه
کتابی حاوی مقاله های متعدد که به یاد سال ولادت کسی، در زندگانی وی، یا پس از مرگ او نویسند
یادنامه
فرهنگ فارسی معین

یادنامه

یادنامه
نامه و کتاب که به یاد کسی تدوین شود. کتابی که به افتخار کسی تألیف و منتشر شود. کتابی که حاوی مقالات متعدد باشد و به یاد کسی یا بمناسبت تولد او و یا سالیان عمر او تدوین شود، خواه در زندگانی وی یا بعد از مرگ وی: یادنامۀ دینشاه ایرانی، یادنامۀ پورداود
لغت نامه دهخدا