معنی خون به پا کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی خون به پا کردن
- خون به پا کردن
- کنایه از جنگ و جدال سخت و خونین برپا کردن
تصویر خون به پا کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با خون به پا کردن
خون به دل کردن
- خون به دل کردن
- به رنج و تعب انداختن. در تعب انداختن:
خود را شکفته دار به هر حالتی که هست
خونی که می خوری بدل روزگار کن.
صائب
لغت نامه دهخدا