جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خورخجیون

خرخجیون

خرخجیون
بلغت سریانی کابوس و عبدالجنه را گویند و آن گرانی و سنگینی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) :
فرنجک وارشان بگرفته آن دیو
که سریانیست نامش خرخجیون.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

خورجین

خورجین
ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، توشه دان، کِنف، توشِدان، حرزدان، راویه، جِراب
خورجین
فرهنگ فارسی عمید

خورجین

خورجین
کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند، خورجین، خرج، خرجین
خورجین
فرهنگ فارسی معین

خورجین

خورجین
دو کیسه که از طرفی بهم یکی شده باشد. دو جوال که نیمی از دهانۀ هر دو را بهم دوزند. بارجامه. باردان. (یادداشت مؤلف) :
یار تو خورجین تست و کیسه ات.
مولوی
لغت نامه دهخدا