جدول جو
جدول جو

معنی خلق

خلق((خَ))
آفریدن، آفرینش، آفریده، مخلوق، مردم، انسان
تصویری از خلق
تصویر خلق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خلق

خلق

خلق
آفریدن، ایجاد و احداث کردن مردمان، مردم خوی، طبع، نهاد، مزاج
خلق
فرهنگ لغت هوشیار

خلق

خلق
به وجود آوردن، آفریدن، آفرینش، کنایه از مردم یک کشور، برای مِثال خلق چین، کنایه از مردم، مردمان، (تصوف، فلسفه) جهان مادی
خلق
فرهنگ فارسی عمید

خلق

خلق
زن رتقاء، یعنی بسته فرج. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا