معنی خلف خلف ((خَ لَ)) جانشین، بازمانده، فرزند، فرزند شایسته، جمع اخلاف جانشین، بازمانده، فرزند، فرزند شایسته، جمع اخلاف تصویر خلف فرهنگ فارسی معین