کوزۀ گلین منقش که داخل جهاز دختران کنند. کوزۀ گلینی که دخترکان در آن آبهای رنگین کنند و به یکدیگر پاشند. (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) : چون مرغ هفت رنگ همی ماند آن خلشک واندر میانش بادۀ رنگین ببوی مشک ما زین خلشک رنگین وین لعبت بدیع باده خوریم تر و بکون دربریم خشک. ابوالخطیر گوزگانی. ، پارچۀ ازار و شلوار رنگارنگ. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
یک قسم آش که با رشته های پهن خمیر آرد گندم درست می شود زمین لغزنده و مرطوب، جای لغزنده با شیب تند در کنار کوه یا تپه که بالای آن بنشیند و به پایین لیز بخورند، سُرسُرِه، چَچَلِه، چَپچَلِه