جدول جو
جدول جو

معنی خل

خل((خِ))
خله. خیل. خلم، خلطی که از بینی انسان یا جانوران برآید
تصویری از خل
تصویر خل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خل

خل

خل
بیخرد، ابله، احمق سوراخ نافذ کردن در چیزی خلط بینی انسان و گوسفند و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار

خل

خل
فرو رفتن چیزی باریک و نوک تیز مانند خار یا سوزن یا سیخ در بدن یا چیز دیگر، خلیدن
سرکه
خل
فرهنگ فارسی عمید