جدول جو
جدول جو

معنی خفرگ

خفرگ((خَ رَ))
پلید، گنده، سست رگ، بی غیرت، خفرق
تصویری از خفرگ
تصویر خفرگ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خفرگ

خفرگ

خفرگ
سست رگ. بی غیرت. خفرق. رجوع به خفرق در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

خفرج

خفرج
گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رده جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد. گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است. تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقاء
فرهنگ لغت هوشیار

خفرج

خفرج
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله،، بقله الحمقاء
خفرج
فرهنگ فارسی معین

خسرگ

خسرگ
مادرشوهر در لهجۀ مردم قزوین. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا