معنی خشک خشک((خُ)) بدون رطوبت و نم، پژمرده، متعصب، بدون انعطاف و نرمی، خالی از سبزه و گیاه، آن چه که درونش آب نباشد، بی آب، بدون ترشح طبیعی خشک و تر با هم سوختن: کنایه از گناهکار و بی گناه به یکسان مجازات شدن تصویر خشک فرهنگ فارسی معین