جدول جو
جدول جو

معنی خشتمال

خشتمال((خِ))
آن که شغلش درست کردن خشت است، خشت زن
تصویری از خشتمال
تصویر خشتمال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خشتمال

خشت مال

خشت مال
خِشت کار، کسی که گِل به قالب می زند و خشت درست می کند، کسی که کارش آجرچینی و بنا کردن دیوارهای ساختمان با خشت یا آجر است، خِشت زَن
خشت مال
فرهنگ فارسی عمید

اشتمال

اشتمال
فراگرفتن، دربرداشتن، فراگرفتگی، احاطه، مفرد اشتمالات
اشتمال
فرهنگ فارسی معین

اشتمال

اشتمال
در خود پیچیدن جامه را. (منتهی الارب). جامه را در خود پیچیدن و آن را به دور تمام بدن بستن چنانکه دست از آن خارج نشود و آن اشتمال صماء است. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

خشت مال

خشت مال
خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) :
چو قالب بیک مشت گل خشت مال
دهان مرا بسته از قیل و قال.
وحید (از آنندراج).
به آبش چو کف تر کند خشتمال
شود خشت و قالب چو بدر و هلال.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا