جدول جو
جدول جو

معنی خرقه دوختن

خرقه دوختن((~. تَ))
کسب اعتبار و آبرو کردن، ریا کردن، تظاهر کردن
تصویری از خرقه دوختن
تصویر خرقه دوختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خرقه دوختن

خرقه سوختن

خرقه سوختن
بی اعتنایی به نام و ننگ و بی اعتبار داشتن آن، ترک ریا کردن، نهایت شوق و وجد
خرقه سوختن
فرهنگ فارسی معین

خرقه سوختن

خرقه سوختن
سوزاندن خرقه. ظاهراً رسمی بوده صوفیان را که از فرط شوق یا بعلامت شکر خرقۀ خود را می سوزاندند. (یادداشت بخط مؤلف).
- خرقه سوختن چشم، تمام خشک شدن چشم یا کاسه خشک شدن آن یا سپیدی آن خشک شدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر بدرآورد و بشکرانه بسوخت.
حافظ
لغت نامه دهخدا

خرقه ساختن

خرقه ساختن
پاره کردن. دریدن. چاک ساختن. (برهان قاطع) ، بمعنی درست کردن خرقه نیز آید (از اضداد است)
لغت نامه دهخدا

رقعه دوختن

رقعه دوختن
پیوندکردن. (از آنندراج). وصله بر جامه زدن:
چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق
روز دگر بامداد رقعه بر آن دوختن.
سعدی.
هم رقعه دوختن به و الزام کنج صبر
کز بهر جامه رقعه برخواجگان نبشت.
سعدی.
دو صد رقعه بالای هم دوخته.
چو حراق خود در میان سوخته.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا