جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خرحمالی

خرحمالی

خرحمالی
عملی که از کار سخت و رنج آور انجام دادن حاصل میشود
لغت نامه دهخدا

خرحمالی

خرحمالی
بیگاری، کاربی مزد، خرکاری، زحمت بیهوده ومفت، تلاش بی پاداش، زحمت بی اجر، کارپرمشقت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

خردسالی

خردسالی
صِغَرسن. (یادداشت بخط مؤلف). حالت خردسال:
نام و نسبت بخردسالیست
نسل از شجر بزرگ حالیست.
نظامی
لغت نامه دهخدا