معنی خر کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی خر کردن
- خر کردن((خَ. کَ دَ))
- فریب دادن، فریفتن
تصویر خر کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با خر کردن
خر کردن
- خر کردن
- خر کردن کسی، با تملق او را فریفتن. (یادداشت بخط مؤلف).
- امثال:
خرش کن بارش کن. (از امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
خر کردن
- خر کردن
- فریفتن، گول زدن، خام کردن، شیرین زبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن (به منظور سوء استفاده یا فریفتن)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
در کردن
- در کردن
- بیرون کردن خارج کردن، یا در کردن تیر (گلوله) پرتاب کردن تیر (گلوله)، گنجانیدن داخل کردن (از اضداد)، کم کردن حط کردن موضوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
خار کردن
- خار کردن
- مو را با شانه خار کردن، از هم جدا کردن موهای ژولیده
فرهنگ لغت هوشیار