خری که دجال کذاب در هنگام ظهور امام زمان (عج) بر آن سوار می شود که از هر موی آن آوایی افسون کننده برمی خیزد. پشکل این خر در نظر مردم خرما جلوه می کند، مردم از پی آن می دوند و جمع می کنند و پس از خوردن درمی یابند که خرما نیست، پشکل
خر متعلق به دجال. معروفست چون دجال ظهور کند خری که او بر آن سوار است خواص عجیبی دارد که از آنجمله است پشکل آن، چه مردمان ابتداء آن پشکل را نقل و نبات می انگارند ولی چون آنرا بکار می برند می فهمند آن پشکل است و دیگر آنکه به هر موی آن طبل آویخته است، بودن این خر باعث میشود که ازدحام و هنگامۀ عجیبی در عقب آن خر و دجال راه افتد: به اره مرخر دجال را میان ببرم که خرسوار بیندازد از نهیب عصا. سوزنی. - خر دجال ظهور کردن، کنایه از ازدحام وجنجال عظیم بودنست. (یادداشت بخط مؤلف)
کم سال. جوان. طفل. (ناظم الاطباء). مقابل سالخورده. (آنندراج). صغیر. مقابل کلانسال و کهن سال. (یادداشت بخط مؤلف) : که دانست کاین کودک خردسال شود با بزرگان چنین بدسگال ؟ نظامی. هنوز از نی سواران بود حسن خردسال او که آهوی حرم بود از نظربازان فتراکش. صائب (از آنندراج). بمکتب خانه درسم دهد عشق که پیر عقل طفل خردسالی است. مخلص کاشی (از آنندراج). ولیکن خردسالانند و پیران شفاعت می کند بخت جوانم. ؟