معنی خجستگی - فرهنگ فارسی معین
معنی خجستگی
- خجستگی((خُ جَ تَ یا تِ))
- فرخندگی، مبارکی
تصویر خجستگی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با خجستگی
خجستگی
- خجستگی
- خجسته بودن، میمنت، مبارکی، برای مِثال خلاف کردن او سخت ناخجسته بُوَد / مکن خلاف و دل از ناخجستگی بِرَهان (عنصری - ۲۱۴)
فرهنگ فارسی عمید