معنی خاک خاک رویه زمین که باعث رویاندن نباتات می شود، تراب، مملکت، کشور، گور، قبر، گورستان، چیز بی قدر خاک بر سر شدن: کنایه از سخت بی نوا شدن، دچار رویدادی بسیار غم انگیز شدن به خاک پا افتادن: کنایه از زبون شدن تصویر خاک فرهنگ فارسی معین