جدول جو
جدول جو

معنی خاصه گرفتن

خاصه گرفتن((~. گِ تَ))
نزدیک کردن، مقرب ساختن
تصویری از خاصه گرفتن
تصویر خاصه گرفتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خاصه گرفتن

خانه گرفتن

خانه گرفتن
منزل کردن. در محلی اقامت کردن. در جایی سکنی گزیدن:
همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن
گویی که دو جغد آنجا بر خانه گرفته ست.
دنیا پلی است رهگذر دار آخرت
اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی.
سعدی (طیبات).
، دو کردن مهره را در خانه ای از خانه های نرد تا حریف نتواند آنرا زند. خانه بستن در نرد
لغت نامه دهخدا

خانه گرفتن

خانه گرفتن
اقامت کردن، جا کردن، منزل کردن، مقیم شدن، اقامت گزیدن، اجاره کردن، خریدن (خانه) ، لانه ساختن، آشیانه درست کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

خرده گرفتن

خرده گرفتن
خرده گرفتن برکسی. عیب جویی کردن نکته گرفتن بر او
خرده گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار