از رنگهای اسبست و هو مابین الدهمه والکمنه و دون الهوه (الحوه) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، نیش کژدم. (منتهی الارب)، زهر کژدم. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). لغتی است در حمه بتخفیف میم، تب، سیاهی. (منتهی الارب). نامی است به معنی سیاهی. (اقرب الموارد). سیاهی بن دندان. (مهذب الاسماء). ج، حُمَم، حمهالحر، معظم آن. (منتهی الارب)، حمهالفراق، قضا و قدر جدائی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، حُمَم، حمام. (منتهی الارب)
یکی حم. رجوع به حم شود، هر چشمه ای که آب گرم از آن جوش زند و بیماران که در آن غسل کنند شفا یابند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آب گرم معدنی. ج، حمات. (منتهی الارب) : مثل العالِم کالحمه یأتیها البعداء و یزهد فیه القرباء
نام مواضع بسیاری است در جزیره العرب و افریقا و اندلس و دیگر بلاد عرب که بمناسبت داشتن آبهای گرم معدنی چنین نامیده شده اند و مشهورترین آنها آبهای گرمی است که در سرزمین اندلس یافته شود. که اسپانیاییهای امروزی در تلفظ خودشان نام آنها را بتحریف از کلمه ’الحمام’ آلهامه خوانند. (قاموس الاعلام)