معنی حلیل
حلیل
((حَ))
حلال، روا، شوهر، زوج
تصویر حلیل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حلیل
حلیل
حلیل
شوی، زوج، شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
حلیل
حلیل
تیره ای از طایفۀ ممزائی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
حلیل
حلیل
جایز، حلال، روا، شایست، زوج، شوهر، همسر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خلیل
خلیل
دوست یکدل، لقب ابراهیم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
جلیل
جلیل
بلند مرتبه، بزرگوار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
حلیم
حلیم
بردبار، شکیبا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
حصیل
حصیل
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تحلیل
تحلیل
گوارش، موشکافی، کاوش، کندوکاو، ریشه یابی، واکاوی
فرهنگ واژه فارسی سره
حلال
حلال
گمیزنده، روا
فرهنگ واژه فارسی سره