جدول جو
جدول جو

معنی حکومت

حکومت((حُ مَ))
حکم دادن، فرمان کردن، فرمانروایی
تصویری از حکومت
تصویر حکومت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حکومت

حکومت

حکومت
حکم دادن، فرمان دادن، در علوم سیاسی فرمانروایی کردن بر یک شهر یا کشور و اداره کردن شئون اجتماعی و سیاسی مردم
حکومت عادله: حکومتی که اساس آن بر عدالت باشد
حکومت
فرهنگ فارسی عمید

حکومتی

حکومتی
فرمانداری، استانداری منسوب و مربوط بحکومت، فرمانداری استانداری دار الحکومه
فرهنگ لغت هوشیار