معنی حق حساب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حق حساب
بد حساب
- بد حساب
- بد شمار آنکه در معاملات خود درستی را پیشه نسازد آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد مقابل خوش حساب
فرهنگ لغت هوشیار
ذی حساب
- ذی حساب
- صاحب حساب، نماینده وزارت دارایی در یک مؤسسه دولتی
فرهنگ فارسی معین