جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حضرتی

حضرتی

حضرتی
منسوب به حضرت غالبا در مورد استناد بایمه و امامزادگان استعمال شود: خرازی حضرتی صحن حضرتی (در مشاهد متبرکه که مانند مشهد قم حضرت عبد العظیم)
فرهنگ لغت هوشیار

حیرتی

حیرتی
صادقی کتابدار در مجمع الخواص او را ذکر کرده است وگوید از اهل مرو بود و به فسق و فجور سخت مایل. از وی پرسیده بودند که چرا اینقدر گناه میکنی ؟ جواب داده بود که برای گناهم جز دوستی امیرالمؤمنین (ع) چیزی را شفیع قرار نخواهم داد. میخواهم ببینم روز قیامت مرا می بخشند یا نه ؟ قصیده سرای خوبی است. او راست:
خدا مرا بوصال تو دلربا برساند
هوای وصل تو دارد دلم خدا برساند.
رجوع به مجمع الخواص و مجالس النفایس شود
لغت نامه دهخدا

حضرمی

حضرمی
منسوب به حضرموت که از بلاد یمن است. (الانساب) (آنندراج). ج، حضرمیون. حضرمیین. حضارمه. (آنندراج).
- نعل حضرمی، نعلی لطیف و باریک
لغت نامه دهخدا

حضرمی

حضرمی
ابن عامر اسدی. یکی از اصحاب پیغمبر است. وی با هیأتی از طرف بنی اسد نزد پیغمبر فرستاده شد. صاحب قریحه بود و اشعار نیک میسرود
لغت نامه دهخدا

حضرت

حضرت
عنوانی احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته یا نوشته می شود، نزدیکی، قرب، پیشگاه، حضور، پایتخت
حضرت سبحان: خداوند پاک و منزه از هر عیب و نقص
حضرت
فرهنگ فارسی عمید