معنی حض
حض
((حَ))
برانگیختن، تحریک کردن
تصویر حض
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حض
حض
حض
برانگیختن
فرهنگ لغت هوشیار
حض
حض
کسی را به کاری برانگیختن، برانگیختن
فرهنگ فارسی عمید