جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حصب

حصب

حصب
پدپود افروزینه، شرکیدن شرک گرفتن (شرک حصبه) پرتاب سنگریزه، گستردن سنگریزه، کار بردافروزینه آتشگیره فروزینه بوته، سنگریزه
فرهنگ لغت هوشیار

حصب

حصب
شیر که کف از او برنیاید از سردی، شیر که از سردی مسکه وی نه برآید
لغت نامه دهخدا

حصب

حصب
سنگ ریزه، فروزینه. هیزم و فروزینۀ آتش از هرچه باشد. یا هیزم را حصب نگویند مادام که آتش وی افروخته نشود. (منتهی الارب). گیره. آتش گیره. ضرام هیزم و آنچه بدان آتش افروزند. آنچه در آتش اندازند. هرچه بدان آتش افروخته شود. (غیاث). پارۀ آتش. ضرام. فروزینه. هیمۀ هیزم
لغت نامه دهخدا

حصب

حصب
سنگ ریزه انداختن بر. سنگ انداختن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، رفتن بر روی زمین. رفتن در زمین، اعراض کردن از... روی گردانیدن از.، حصب مکان، سنگ ریزه گستردن برجای، فروزینه و هیزم افکندن در آتش
لغت نامه دهخدا

حصب

حصب
سرخجه شدن. حصبه برآوردن. مبتلی به سرخجه برآمدن. (تاج المصادر بیهقی) ، انقلاب چله از کمان. (منتهی الارب). برگشتن زه از کمان
لغت نامه دهخدا