جدول جو
جدول جو

معنی حشف

حشف((حَ شَ))
خرمای بد، خرمای بسیار پست، سخن ناسودمند
تصویری از حشف
تصویر حشف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حشف

حشف

حشف
تباه خشک، خرمای خشک، پستان خشک، یاوه خرمای بد خرمای بسیار پست، سخن نا سودمند گفتار بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار

حشف

حشف
خرمای بد. خرمای زبون و تباه. خرمای جلک. (مهذب الاسماء). بدترین خرما. خرمای ضعیف بی خسته یا خشک. و در مثل است: حشفاً و سوءکیله. (منتهی الارب). هم بد و هم کم. (از اقرب الموارد) ، پستان خشک. (منتهی الارب). پستان فرسوده، ثمر مقل آنگاه که خشک شود، جَمعِ واژۀ حَشَفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا