جدول جو
جدول جو

معنی حرف شنو

حرف شنو((~. ش نُ))
معقول، سر به راه، نصیحت پذیر، مقابل حرف نشنو
تصویری از حرف شنو
تصویر حرف شنو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حرف شنو

حرف شنو

حرف شنو
کسی که تحت تأثیر سخن قرار گیرد. دهن بین. در بزرگسالان صفت مذموم است و در کودکان صفت مدح است: بچۀ حرف شنو. سربراه
لغت نامه دهخدا

حرف شنو

حرف شنو
نصیحت پذیر، پندپذیر، حرف گوش کن، مطیع، فرمان بردار، پندنیوش
متضاد: حرف نشنو، نصیحت ناپذیر، خودسر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

حرف آنی

حرف آنی
حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس، چنانکه در لفظ ’بیت، فرط’ و یا در آغاز تنفس در ’طرب، تراب’ و یا فقط در یک آن متوسطدر ’نقطه، ابتر’. و نام ’حرف’ برای این گونه حروف اولی و بهتر است زیرا که اینها طرف صوت هستند و حرف به معنی طرف و کنار است. در مقابل حرف زمانی. برخی ازحروف آنی شبیه به حروف زمانی و مصوت هستند، مانند حرفهائی که مکرر بر زبان آیند چون ’د. ح. خ’ مثلاً در تلفظ ’دار. کار’ راء مکرر بر زبان آید و شنونده می پندارد که یک راء کشیده میشود، زیرا که فاصله کوتاه زمانی آن را درک نمی کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا