معنی حراص
حراص
((حِ))
جمع حریص، آزمندان
تصویر حراص
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با حراص
حراص
حراص
جمع حریص
فرهنگ لغت هوشیار
حراص
حراص
جَمعِ واژۀ حریص. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حریص
حریص
آزمند، آزوند
فرهنگ واژه فارسی سره
حرام
حرام
نابایسته، ناروا، ناشایست
فرهنگ واژه فارسی سره
حراف
حراف
پر چونه، پر گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
حراج
حراج
فروش ویژه
فرهنگ واژه فارسی سره
براص
براص
جمع برصه، دیو جاها ریگستان ها
فرهنگ لغت هوشیار
حرصا
حرصا
جمع حریص
فرهنگ لغت هوشیار
حراه
حراه
گشادگی، سوی، بانگ مرغان سو سوی
فرهنگ لغت هوشیار