جدول جو
جدول جو

معنی حدبه

حدبه((حَ یا حُ دَ بَ))
گوژپشتی، برآمدگی (در زمین و مانند آن)
تصویری از حدبه
تصویر حدبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حدبه

حدبه

حدبه
گوژ، برآمدگی، برجستگی در پشت، برآمدگی در زمین، کار دشوار
حدبه
فرهنگ فارسی عمید

حدبه

حدبه
نام یکی از رجال حدیث و ابراهیم بن احمد مروان از او روایت کند
لغت نامه دهخدا

حدبه

حدبه
دهی است از دهستان نوری بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 6هزارگزی شادگان. سر راه مالرو شادکان به بندر معشور. دشت و گرمسیر است. آب آن از رود خانه جراحی و محصول آن خرما و غلات و شغل اهالی زراعت، تربیت نخل و حشم داری و صنایع دستی آن حصیربافی است. ساکنین از طایفۀ آل ابوغبیش هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا