جدول جو
جدول جو

معنی حایز

حایز((یِ))
دربردارنده، دارا، گردآورنده، جامع
تصویری از حایز
تصویر حایز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با حایز

حایز

حایز
حائز. نعت فاعلی از حیازت. گردآورنده. جامع.
- حایز شرائط، واجد شرایط. جامع شرایط لازم. و رجوع به حائز شود
لغت نامه دهخدا

پایز

پایز
یکی از فصول چهارگانه سال و آن فصل سوم سال است میان تابستان و زمستان مدت ماندن آفتاب است در بروج میزان و عقرب و قوس خزان خریف برگ ریزان. یا پاییز عمر. روزگار پیری
فرهنگ لغت هوشیار

حاجز

حاجز
دیواره، ستمگر، آنچه بین دو چیز قرار گیرد حایل مانع، پرده ای که میان اعضای سینه و اعضای شکم حایل است دیافرغما
فرهنگ لغت هوشیار