جدول جو
جدول جو

معنی چهچهه

چهچهه((چَ چَ هِ))
آواز خواندن بلبل و پرندگان خوش آواز، تحریر دادن صدا
تصویری از چهچهه
تصویر چهچهه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چهچهه

چهچهه

چهچهه
آواز بلبل. حکایت صوت هزار. بانگ بلبل. دستان. رجوع به چهچه شود
لغت نامه دهخدا

چهچهه

چهچهه
از مزارع میان ولایت شهر مقدس است. قدیم النسق در شش فرسخی شهر واقع است. سکنه اش سی خانوار و تیموری میباشند. از آب قنات مشروب می شود، هوایش معتدل است. (مرآت البلدان ج 4 ص 300). دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. در 36هزارگزی شمال باختری مشهد در کنار کشف رود واقع است. جلگه و معتدل است، 133 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام رودی است در مشرق مهنه در شمال شرقی طوس به خراسان
لغت نامه دهخدا

چهچهه

چهچهه
دوست محمد. نام توپچی نصرالله میرزا فرزند نادرشاه افشار بوده است. (مجمل التواریخ گلستانه ص 19)
لغت نامه دهخدا

چهچه

چهچه
آواز بلبل و سایر پرندگان خوش آواز
چهچه زدن: آواز خواندن پرندگان خوش آواز، در موسیقی کنایه از تحریر دادن صدا
چهچه
فرهنگ فارسی عمید

چهچه

چهچه
آواز بلبل و مانند وی و این کلمه از اصوات است. (از غیاث اللغات). آواز بلبل که به تازی صفیر خوانند. (آنندراج). آواز بلبل و جز آن. (از فرهنگ ضیاء) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). آواز بلبل و پرندگان خوش آواز دیگر. (فرهنگ فارسی معین). حکایت صوت هزار. نام آواز بلبل. صوت بلبل. بانگ بلبل. فتل. نغمه. دستان. (یادداشت مؤلف) :
چه نسبت با بهار و گل بود اشعار رنگین را
مگو از چهچه بلبل ز من بشنو ز من بشنو.
فطرت (از آنندراج).
گل اگر بلبل آن جلوۀ مستانه شود
قلقل شیشۀ می چهچه مستانه شود.
تنها (از آنندراج).
، (از اصطلاحات موسیقی) تحریر صدا و آواز (یادداشت مؤلف). غلطیدن آواز در گلو به هنگام خوانندگی
لغت نامه دهخدا