جدول جو
جدول جو

معنی چوبکی

چوبکی
مهتر پاسبانان، چوبک زن، نوکر عسس و داروغه
تصویری از چوبکی
تصویر چوبکی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با چوبکی

چوبکی

چوبکی
نوکر عسس و داروغه و امثال آن. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). نوکر پاسبانان. کهتر پاسبانان. عسس. (یادداشت مؤلف) :
بهرام دگرکه هست چوبین
از چوبکیانت ای شه دین.
محسن تأثیر (از آنندراج).
، مهتر و ریش سفید پاسبانان. (برهان). مهتر و بزرگ پاسبانان شب. (ناظم الاطباء). مهتر پاسبانان. چوبک زن. (فرهنگ فارسی معین) ، چوبدار. (آنندراج) ، چوب زین. (ناظم الاطباء) ، چوبک فروش. رجوع به چوبک و چوبک زن شود
لغت نامه دهخدا

چابکی

چابکی
چالاکی چستی جلدی، اسب رهواری که اگر تازیانه بر او زنند راه را غلط نکند
فرهنگ لغت هوشیار

چوبکین

چوبکین
افزاری چوبین یا آهنین که بدان پنبه دانه را از پنبه جدا کنند
چوبکین
فرهنگ لغت هوشیار

چوبکین

چوبکین
ابزاری که با آن پنبه دانه را از پنبه جدا می کنند، چوب کش
چوبکین
فرهنگ فارسی عمید

چابکی

چابکی
چالاکی، چستی، اسب راهوار که اگر تازیانه بر او زنند راه را غلط نکند
چابکی
فرهنگ فارسی معین

چوبکین

چوبکین
افزاری چوبین یا آهنین که بدان پنبه دانه را از پنبه جدا کنند
چوبکین
فرهنگ فارسی معین